حوالی جهنم
نویسنده : زهرا مجیدی
خلاصه
اطراف چیزهای ممنوعه همیشه حصار داره٬اخطار داره٬هشدار داره…
این احصار اگه شکسته بشه حتما عواقب بدی داره و چه بدتر اینکه اون حصاره جهنم باشه٬یا جایی حوالی جهنم…
داستان حوالی زندگی احسان و پسر عموش فرزاد میچرخه.تو یه شب ترسناک٬تو یه خونه ی تاریک٬تو کوچه های تنگ روستا٬فرزاد برای تلافی شوخی احسان٬پا توی یه خرابه میذاره و …
ژانر : ترسناک
رمان خوبی بودولی به نظرم پایان خیلی گنگی داشت اصلامعلوم نشد فرزادکجارفت یااحسان بعدازرفتن فرزادچیکارکردیاساهی چرا کشته شد یادلیل مرگ نازی چی شده اصلا خیلی بی مزه تموم شد
واقعا رمان خوبی بود،اما خیلی گنگ موند
نازی چطوری مرد؟منظور ساهی کیا بودن؟فرزاد به کجا رفت؟
اصلا اونایی که اذیتشون میکردن هدفشون چی بود؟
واقعا حیفه رمان به این زیبایی نصفه بمونه
خوب بود فقط اخرش بد تموم شد
خیلی عالی بود واقعا به خوبی تونسته بود تمام موقعیت ها را توصیف کنه ولی بعضی جاهاش خیلی گنگ بود مثلا ساهی کی را گفت بیدار شده اند یا سرنوشت فرزاد چی شد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ به هر حال عالی بود?????
این داستان عالی بود خیلی خوب بود من از ص۳۰ به بعد واقعا اشکم در اومد خیلی غم انگیز بودواقعا دوست داشتمش????????????
این داستان عالی بود خیلی خوب بود من از ص۳۰ به بعد واقعا اشکم در اومد خیلی غم انگیز بودواقعا دوست داشتمش???????????
جلد دوم هم داره؟
رمنش عالی بود جلد دوم هم داره؟
رمانش خیلی قشنگ بود جلد دوم داره؟ اخه بعضی جاهاش گنگ موند اینکه اون کسایی که ساهی میگفت بیدار شدن کی بودند؟ یا ساهی برای چی مرد؟ اگه میشه لطفا جواب بدید
اره عالی بود ولی دلم برای فرزاد حیونکی سوخت
زنده باد عالی بود
اره عالی بود ولی دلم برای فرزاد حیونکی سوخت