یلدا دخترى سرکش
که با عمه اش زندگى میکند ،
طى حادثه اى باز داشت میشود
و اتهام سنگینى در پرونده اش رقم میخورد
ناجى او به طور معجزه آسایى
وارد زندگى اش میشود و پرده از وقایع اصلى گذشته این دختر برداشته میشود،
معین نامدار ! مردى از جنس خشم و تعصب ، با روح و زندگى اش در مى آمیزد
و روایتى نو رقم میخورد…
قسمت از رمان :
یلدا دخترى سرکش
که با عمه اش زندگى میکند ،
طى حادثه اى باز داشت میشود
و اتهام سنگینى در پرونده اش رقم میخورد
ناجى او به طور معجزه آسایى
وارد زندگى اش میشود و پرده از وقایع اصلى گذشته این دختر برداشته میشود،
معین نامدار ! مردى از جنس خشم و تعصب ، با روح و زندگى اش در مى آمیزد
و روایتى نو رقم میخورد…
محشر بود
با اینکه رمان فوق العاده ای بود و قلم خیلی خوب و روونی هم داشت ولی این حجم زیاد درد و ناراحتی و مشکل برای من قابل باور نبود. توی زندگی خیلی هامون فردی که این اندازه سختی کشیده باشه رو احتمالش خیلی کمه که ببینیم و فکر میکنم که نویسنده ی عزیز فکر کردن که هر چی مشکلات شخصیت های داستان بیشتر باشه رمان قشنگ تر میشه ولی من از این رمان خیلی لذت بردم.
بسیار کتاب مزخرف و دور از واقعیتى بود واقعا حیف وقت که صرف خوندن این کتاب بشه ایکاش نویسندش میتونست قدرت تخیلش و صرف انرژى خوب تو این کتاب میکرد نه اینکه یه مشت اراجیف سر هم کنه
واقعا عالی بود دیشب تمام کردم ?
بارها خوندمش. خیلی خوشم اومد ممنون از نویسنده و ادمین سایت
دمت گرم زینب جان خسته نباشی
سلام. دمت گرم زینب علیخانی عزیز
وای شما پر از استعداد و خلاقیتین از وقتی رمان شمارو خوندم هیچ رمانی به دلم ننشسته واقعا خسته نباشی خواهش میکنم ادامه بده من به رمانات معتاد شدم منتظر رمانهای جدیدت هستم
عالییییی بود عاشق رمانش شدم خیلییی خوشم اومد باریکلا
سلام نویسنده با ذوق و خوش قلم. مدتها بود رمانی به ابن زیبایی نخونده بودم. بسیار عالی و زیبا نوشتی. بی اغراق میگویم در حد یک نویسنده زبر دست و پر سابقه نوشتید. به قدری شیوه نوشتاری شما زیباست که من را وادار کرد به دنبال آثار دیگه ای از شما بگردم و عابر بی سایه رو یافتم. ااین رمان هم ستودنی است. برایت ارزوی بهترینها رو دارم و امیدوارم روزی در بین نویسندگان تراز اول جهان باشی.