ر
? نوشته: زهرا درزی نویسنده انجمن رمان های عاشقانه
? ژانر: #اجتماعی،عاشقانه،طنز
? تعداد صفحات کتاب: پی دی اف ۲۳۷
? خلاصه :
آیناز دختری شیطون و مغرور رمانی هست درباره ی دختری به اسم آیناز محمدی دختری که در مقابل پسرا مغروره و صدالبته زبون دراز؛سه تا دوست داره با اسم های نیلوفر،نسیم و الهه که مثل خواهراشن تک فرزند خانواده محمدی و عزیز دردونه است باباش کارخونه داره و مامامش دندون پزشک وضعشون فوق العاده خوبه مسیر زندگیش از برخورد با پسری به اسم سهند راد تغییر میکنه سهند مثل آیناز مغروره و همش تو جنگ و دعوان تا اینکه اتفاق های میوفته ک عاشق هم میشن و همون موقع هاست که آیناز با پسری به اسم آیدین آشنا میشه یه حس نزدیکی بهش داره و زندگیش یه تغییر اساسی میکنه و…..خودتون ادامه بدین اینجوری مزه اش میپره
رمانای اینجوری زیاد شدن. رمانا دیگه معنا و مفهومی ندارن و همش دختر مغرور و خوشگل پسر مغرور و خشن و سرد و فلان. بعد ی مدت جنگ و دعوا عاشق هم میشن یا چمیدونم دوستای دختره و دوستای پسره عاشق هم میشن .دوستان نویسنده سعی کنید تغییراتی توی رماناتون ایجاد کنید. برای مثال من خودم نویسنده ام و دوست ندارم زیاد از خودم تعریف کنم اما با اینکه دوست داشتم از این رمانا بنویسم سعی کردم یه رمان تخیلی فانتزی شروع کنم به نوشتن و الان و پارت ۵۵ شه تو تلگرام. خلاصه اینکه نویسنده عزیز با اینکه زحمت کشیده بودی اما مثل باقی رمانا آبکی. راستی طرفدارای رمان های تخیلی فانتزی سری به اینجا بزنن
t.me/avatarsabrina
رمانای اینجوری زیاد شدن. رمانا دیگه معنا و مفهومی ندارن و همش دختر مغرور و خوشگل پسر مغرور و خشن و سرد و فلان. بعد ی مدت جنگ و دعوا عاشق هم میشن یا چمیدونم دوستای دختره و دوستای پسره عاشق هم میشن .دوستان نویسنده سعی کنید تغییراتی توی رماناتون ایجاد کنید. برای مثال من خودم نویسنده ام و دوست ندارم ریاد از خودم تعریف کنم اما با اینکه دوست داشتم از این رمانا بنویسم سعی کردم یه رمان تخیلی فانتزی شروع کنم به نوشتن و الان و پارت ۵۵ شه تو تلگرام. خلاصه اینکه نویسنده عزیز با اینکه زحمت کشیده بودی اما مثل باقی رمانا آبکی. راستی طرفدارای رمان های تخیلی فانتزی سری به اینجا بزنن
t.me/avatarsabrina
رمان بیشتر برای کسایی که تازه رمان خوندن و شروع کردن بود…و البته بعضی از قسمت هاش بی شباهت به رمان ساختمان دو واحده نبود…یه قسمتش خیلی الکی بود اخه کسی که نمیشناسیش میری خونشون انقدر راحتی که خونشو مرتب بکنی….و صد البته بیشتر به پول زیبایی اهمیت داده بود جوری که انگار عشق واقعا تو همچین چیزایه که دختر مولدار باید باشه پسر پولدار تر…..ولی بازم برای پر کردن وقتمون خوب بود ممنون از نویسنده ی عزیز که میدونم کمم زحمت نکشیدین…ببخشن زیاد حرف زدن…
عـالی بود
عالی بود
ب نظر من رمان خعلییییی خوبی بود
میسی بابت رمان خوبتون
نظراتو که خوندم با احترام کامل به نویسنده به نظرم رمان جالبی نیومد پایان خوشه ایا؟؟؟
عالی
واقعا عالیه فقط برام سواله چطوری تو شانزده سالگی گواهی نامه گرفتی ؟؟؟
بد نبود ولی زیاد خنده نگرفت و اینکه به دختر ۱۶ ساله هم گواهینامه نمیدن