* به نام خالق الرحم الراحمین. *
دلنوشته:
•••● مادر فرشتهی روی زمین. ●•••
نام او مادر است.
مادر!
مادرم فقط بیبهانه بگویم دوستت دارم.
دوستت دارم، به خاطر همه مادرانههایی که خرج من کردی.
دوستت دارم به خاطر همه رنجها و دردهایی که به خاطر من تحمل کردی.
دوستت دارم که بیغل و غشع هر چه خواستم برایم بر آورده کردی.
مادر، مرا ببخش، که تو در همه لحظاتِ تلخ و شیرینِ زندگیام دستم را گرفتی، ولی من نتوانستم روزی دستت بگیرم. ببخش اگر پناهِ روزهای دردت نبودم.
مادرم، تو فرشتهای، فرشتهای که از آسمان برایم نازل شد و واژه زیبای مادر را به من آموختی.
به راستی، مادر چه واژهی زیبایی است.
واژهای بینهایت شیرین و دوستداشتنی.
مادرم تو همه اِکسیر عشق و محبت و دوستی را بر دلم نشاندی، تو راه محبت را نشانِ من دادی.
مادرم تو راه راست را به من یاد دادی. ببخش اگر روزی، در جایی خطا کردم و کج رفتم.
مادر، تو بزرگی کن و مرا ببخش. آخر تو مادرم هستی، مادران قلب بزرگی دارند و بخشندهاند.
مادر، تو به من انرژی برای زندگی دادی و باعث شدی در زندگی نفس بکشم و اکسیژن بگیرم.
اکسیژنی قوی که از وجود پر عمق تو بر من نشأت گرفته است. و حسی ماورایی در وجودم شکل گرفته است.
مادر، نمیدانم چگونه توصیفت کنم، اصلاً نمیتوانم. تو غیر قابل توصیف هستی.
ولی، این را میدانم، نمیخواهم حتی لحظهای بدون تو را تصور کنم. چون آتش بر دل و روح و جانم رخنه میکند و من میسوزم.
میسوزم…
مادر، تو تمام هستیِ منی.
فقط میتوانم بگویم « مادر تو بهترینی، فرشتهی روی زمینی. »
مادر، تو برایم تندیس گرانبهایی هستی که من میپرستمت.
مادرم، تو الگوی من هستی. چرا که شیوه درست زندگی کردن را یادم دادی.
تو مقدسترین، پاکترین و ستودنیترین مادری هستی که همیشه پایبند خواستههای خانوادهات هستی، ولی دریغ و افسوس،
که در همه دارایی و نداری، خواستهی بزرگ نکردی، برایمان زندگی ساختی، ولی خودت ذره ذره چون شمع آب شدی، سوختی و دم نزدی، مادر!
مادر، قول دخترانه میدهم که آمال و آرزوهای مادرانهای که برایم داری را بسازم و آیندهی خوبی برای خود بسازم و تو سربلند شوی.
مادر، تو محرم رازهای من، و امانتدار خوبِ منی.
مادرم، تو کلید اسرار منی.
برایم با ارزشترینی.
مادر، تو به من صداقت و مهربانی و یکرنگی را آموختی.
مادر، تو به من در این دنیا تولد بخشیدی.
آغوشت را دوست دارم، که همیشه برای من باز است. مادر، آغوش تو گرمترین و امنترین جای دنیاست.
گفته بودم عشق دارم؟ اگر نگفتم ببخش. آخر نگفتههایی بسیار در دل من تلنبار شده و نهفته گشته، عشق من تویی، همه امید من برای این زندگی تویی.
مادر، از درونت چون گیاهی جوانه زدم، تو مرا پروراندی، رشد کردم، تو مرا بال پرواز دادی. پیشرفت کردم، تو مرا پریدن یاد دادی.
اشک میریزم؟ آری…
اشک میریزم برای تو که مادر منی و سختی کشیدی.
گریه میکنم برای تو مادرم، که سختترین دردها را تحمل کردی و یک آخ هم نگفتی، حتی نگفتی درد داشت!
در غم و اندوه دارم میسوزم و آتش میگیرم مادر خوبم، که اگر کمترین دردت برایم گفتی، مهمترین دردهایت را از من پنهان کردی.
مادر، درد تو، رنج تو، مرا قدمی به مرگ نزدیک میکند. آخر تحمل درد کشیدنهایت را ندارم.
مادر، از خدای منان برای تو شادی غیر قابل تصور و توصیفی آرزمندم.
من ممنون تویی هستم که عاشقانه با درد و رنج مرا ساختی.
بوسه بر پیشانیات زنم که دنیای منی. و بوسه بر دو چشمان زیبایت زنم که وجود من در تو خلاصه میشود.
مادر، ببخش اگر روزی قلب بیریای تو آکنده از درد گشت و من نتوانستم درمان کنم.
مادرم عاشقانه دوستت دارم.
مادر…
فرشتهی…
روی زمین.
تقدیم به بهترین مادر دنیای خودم.
پایان
دلنوشته مادر فرشتهی روی زمین
خیلی زیبا و پر از حس بود و واقعا عالی