۱_بیو گرافی کامل جهت هر چه بهتر شناخته شدن شما :
نگین باقریان. ۳۲ ساله. مجرد و ساکن تهران
کلا بحث ادبیات، نوشتن و هنر از کودکی در خونم و وجودم بوده
تا این سنی که هستم و در هر سنی به شکلی در من ظهور پیدا کرد
. گاهی در شعر گاهی داستان گاهی در دلنوشته، گاهی تئاتر و گویندگی و …
قدیمی ترین خاطره ای که به نوشته هام برمیگرده فکر کنم ۸ ساله م بود.
مشوق که خداروشکر تا بخواهین داشتم از خانواده اول از همه مادر و پدرم بگیرید تا دوستانم، دبیرانم و حتی بعدها استادان در دانشگاه. با اینکه رشته متفاوتی و کاملا جدایی از بحث ادبیات رو خوندنم.
کم و بیش شاید کسی منصرفم کرده باشه که خیلی حضور ذهن در این مورد ندارم و بیشتر تشویق بوده تا سنگ اندازی و ناامید کردن!
#رمان من ببازم، تو نبردی …
رمانی تلفیقی از عاشقانه های اجتماعی و ماجراجویانه ای هست که هر کدوم در دل خودشون باز هم قصه ها از قهرمان اصلی دارند...
از طریق سرکار خانم فاطمی بزرگوار و جناب آقای غلامی که هر دو بسیار هم زحمتکش و شریف هستند.
خب خیلی ها حتما در این لیست قرار میگیرند از ایرانی و خارجی. نمیدونم الان چقدر میتونم نام ببرم. به عنوان مثل صادق هدایت (ایرانی)
لوسی مد مونتگمری(خارجی)
کتاب های مورد علاقمم هم همینطور بسیارند…
در دست چاپ دارم (در انتظار مجوز) که نام نمیبرم سوپرایز باشه برای خوانندگان.
آفلاین هم در حال ادیت آثاری از قبل هستم.
آنلاین در حال حاضر #من_ببازم_تو_نبردی هست که شروع شده در کانال
بهترین برای من تقریبا همه آثارم هستند چون انرژی کامل صرف تک تکشون میکنم. حالا ممکنه نظر خوانندگانم متفاوت باشه.
فکر میکنم همون تولد ۸ سالگیم بود که کتابی از دوستم هدیه گرفتم. رمان خارجی بود اما به زیبایی ترجمه شده بود و مناسب سنم. کتاب *خانه کوچک ما* که متاسفانه نویسنده رو فراموش کردم.
بله و بسیار شاهد تلاش عزیزان در انجمن هستم. خداقوت و امیدوارم بیش از این موفق باشند.
۱۱_برای آینده ی نویسندگیتون چه آرزویی دارید؟
از ابتدا آرزوهای خوبی براش داشتم تا الان. اینکه میگم ابتدا به همون سن پایین که تازه مدرسه رفته بودم میرسه واقعا! شغل مورد علاقمم بود یکجورایی.
خیلی دوست دارم همونطور که من با نوشته هام زندگی میکنم و عشق می ورزم؛ خوانندگان عزیز و مهربانم هم بپسندند و همراهیم کنند تا قلمم هر روز بیشتر از قبل در زمینه نوشتن رشد کنه و راضی شون کنم!
تعریف از زندگی و مرگ واقعا آسون نیست.
شاید زندگی تنها فرصت و شانسی که خدا موقتا بهمون داده تا بتونیم با انسان بودنمون، کارهای بزرگی انجام بدیم و بعد به استقبال مرگ بریم…
خیلی خوب شروع کردند و همچنان دارند به مسیر خودشون به درستی ادامه میدن. فقط امیدوارم حمایت ها از نویسندگان چه قدیمی ترها و چه عزیزان نوپاتر قطع نشه و قوی تر هم بشه. چه در زمینه تبلیغ آثار و چه راهنمایی و تجربه های خوبشون.
دوست دارم به همه عزیزانی که میدونم در این معقوله کم هم نیستند زحمت میکشند و با دل و جون مایه میگذارند برای نوشتن، بگم که قلمشون میتونه خیلی وقتها برای خیلی از زندگی ها و آدمها معجزه کنه و برعکس میتونه به بدترین شکل ممکن خدایی نکرده مخرب باشه! پس بهتره از این نعمت خدادادی بخوبی حفاظت کنیم و قدرش رو بدونیم. الکی خرجش نکنیم و قسم خورده قداست و ارزش اون در آثارمون باشیم!
سلامت و موفق و پیروز باشید 🌹
مثل همیشه عالی