منم آن رقاص پر آوازه و فتانه ی شهر…
چشم ها دنبالم کشیده و هر مردی برای دست درازی من پیش قدم می شود…
اما نگاه من دنبال آنی است که چند روزی ست انتهای کاباره مینشیند و مغرور تماشایم می کند… مصر می شوم برای دل ربودن از چشمان بی خیالش…
تو بزن تا من برقصم…
نویسنده ی رمان بی نظیر و به چاپ رسیده ی کمند و رمان فروشی در بند تو آزادم…
و این بار نیز غوغا به پا می کند…
مقابل آینه ایستادم وبه سرتاپام نگاهی انداختم همه چیز خوب بنظر می رسید. رژلب سرخی که روی لبهام بود کاملا با لباس زیبای قرمز رنگم همخوانی داشت. موهای بلند و پیچ خورده م و روی شونه های …
www.romankade.com/tag/اعظم-فهیمی
سلام چجوری باید رمان کاملشو بخونم
سلام چجوری باید رمان کاملشو بخونیم
سلام چرا نمیشه دانلودش کرد
لطفا رمان دیدبان ذهن دو رو بزارید رمان فواد خواهش میکنم
بقیه رمان بزن تا من برقصم کجاست پس؟
بقیه رمان بزن تا من برقصم کجاست پس؟
قسمتهای بعدی رمانهای عاشقتم دیونه و بغض همیشگی کی میاد خیلی فاصله بی نشون افتاد ه
قسمت اخرش چی میشه؟
رمان پسران شیطون یا شبیه اینو بزارید دان کنیم
میسی