دمیر، پسر۲۷ساله متأهلی، از دیار غیرت و تعصب که پدر و مادرش از هم طلاق می گیرن و دختر۸ساله اشون
رو به دست دمیر می سپارن و دمیر می شه سرپرست خواهر کوچکش.
اتفاق های تلخ و شیرینی رو می چشه که با دختر۱۷ساله یتیم روبه رو می شود و زندگی اش ورق دیگه ای
می خورد که نفرت و اجبار رو تجربه می کنه و…
گلوی ظریفش توان آن غده بزرگ را نداشت. آخ چشم های علسی اش چه پُر و خالی شدند. دست های محتاجم از هم
گشوده شدند و تن نحیف آن دخترک با هق های ریز، در آغوشم حل شد و قلبم به شدت خودش را به سینه ام کوباند.
اورا دیگر چکنم؟ چجور آرامش کنم؟ هق های ریزش در موی رگ های عصبی مغزم نشست و دست مشت شده ام را
روی ران پایم کوباندم. کاش زنده زنده گورم را می کردند و اینجور هق هایش را نمی شنیدم. دست سفید و بچگانه اش
بالا آمد و پیراهنم را چنگ زد و با صدایی که در چنگال های بغض تقلا می کرد و چنگ می کشیدند بر آرامشم، گفت:
– داداشی؟
دانلود رمان حس خلا
سرم خم شد و لب هایم بین تار موهایش ناپدید شد و بوی شامپوی بچگانش با سخاوتمندی وارد ریه های خسته ام شد
و عین یک آدم گرسنه همه را بلعید.
– جونِ دل داداشی؟
– چرا مامان و بابا می خوان منُ تنها بذارن؟
عین یک پرکاه توسط دست های مردانه ام بلندش کردم و روی پایم نشاندمش. رگ عصبانیتم باد کرده بود، ولی با فشار
دادن لبم، آنرا سرکوب کردم. نور آفتاب شیطون روی موهای خرمایی اش تابید و دل
مرا به ضعف انداخت. سر جلو بردم و با ولع گونه اش را بوسیدم.
– داداش بمیره برات! بزرگ شدی می فهمی چرا تنهات گذاشتن.
ابروهای ازهم قهر کرده ام را باهم آشتی دادم و دستش را فشار خفیفی دادم و ادامه دادم:
– بعدشم مگه داداشت مرده؟ اینقدر محبت به پات می ریزم که اصلاً احساس تنهایی نکنی زندگی داداش.
دلنوشته های عاشقانه و زیبا جهت دسترسی کلیک کنید
اشعار عاشقانه جهت دسترسی کلیک کنید
دانلود نوشته های نازنین امراللهی جهت دانلود کلیک کنید
کی گفته من شیطونم
سلام راستش من دنبال یه رمانم اما اسمش یادم نیست داستان درباره یه دختره شیطونه که دانشگاه میره بعدا یه پسره میاد میشه استادش وقتی میره خونشون می فهمه پسره فامیلشونه که تازه از خارج اومده بعد یک اتفاق میفته پدرش مادرش و برادرش مجبور میشن برن خارج بعد این پسر میشه همخونه ش دختره کم کم به پسره علاقه مند میشه اما پسره دختره رو به چشم خواهری می بینه پدر مادر دختره برمی گردن و پسره هم می خارج وقتی میره خارج تازه میفمه که به دختره علاقه داشته بعد چند سال دوباره بر می گرده لطفا اگه کسی اسمشو می دونه بگه
کی گفته من شیطونم
رمان کی گفته من شیطونم
عاااااااالییییییییی
خیلی خوب بود❤️