“درد مزمن”
ساعت ک جلو میرود
شب ک میشود، از دوازده ک میگذرد
قلب تند میزند، نفس ها عمیق میشوند، فکر ها طولانی میشوند، انگار ک تمام
تنت پک و پک هوای پر سرب است ک میکشد درون خودش.
اصلا چه کسی با شب و واژه ی تاریکی مشکلی پیدا کرده ک هرشب شده عذابِ
ما؟ کسی ناراحتش کرده شب را؟ ماه چرا دلگیر میتابت امشبی ک باید خوب باشم، باید پای قول هایم قاطع بایستم.
با همه ی این تفاسیر
غمگین ک شدی، ناراحت ک شدی، خاطره ها ک یادت امد،.. من همان جای همیشگیِ
پر از استرس ،به کتاب ها زل زده ام و هوای پُرِ سرب را پک میزنم..
#الناز_ک
دکلمه صوتی و عاشقانه درد مزمن