دوستت میدارم ای تا بی نهایت جاودان
ای که داری در نگاه خود هزاران کهکشان
می پرستم چون تو را آرام میگیرد دلم
ای به معنای حقیقی عشق، ای آرام جان
سجده جایز نیست بر خاکی به غیر از خاک تو
چون دمیدی روح خود را در من و در خود خزان
عشق میجوشد مدام از چشمه ی چشمان تو
ای تو در بخشندگی اسطوره ، تنها مهربان
هیچ پاداشی خدا در شأن تو پیدا نکرد
آیه ای نازل نشد با این دلیل از آسمان!
شد بهشت از آن جهت افتاده زیر پای تو
چون تویی مالک به اهل ِ آن و این تخت روان
گشته آن رنگ ِ سفیدی که برای بخت من_
آرزو کردی به موهای سیاهت یک نشان
من خدا را در تو دیدم کفر میگویم ولی
“حسن تعلیل” است مادر از تو در آیینه آن
پیش چشمانِ تو مادر شاعری شاعر نبود
چون که از گیرایی نام ِ تو میگیرد زبان
#فرهان_محمدی
دکلمه صوتی و زیبای مادر
خیلی مصنوعی بود
کهکه بود
ایییییی بد نبود