من هیچوقت بلد نبودم جوری رفتار کنم
که هر روز بیشتر دوستم داشته باشی.
بلد نبودم دلتنگیام را قایم کنم؛ پشت نقاب بیتفاوتی …
هیچ وقت نشد بگویی دوستت دارم و من در جوابت فقط بگویم:
مرسی!
همیشهی خدا موقع دیدنت برق خوشحالی در چشمهایم حال دلم را فریاد میزد .
انگار دست دلم برای تو رو شده بود!
من همیشه میترسیدم از نداشتنِ تو
میترسیدم از اینکه یک روزی نباشی و من بدون تو زندگی کردن را یاد بگیرم؛ قبول .
من خیلی چیزها را بلد نبودم اما دوست داشتنت را که خوب بلد بودم؛ نبودم؟
دکلمه صوتی و زیبای نقاب بی تفاوتی
دلم تنگه برات زندگی…:)