قاتل احساسم:
احساسی که اثری از آن نمانده،
احساسی که پایمال شد،
احساسی که نادیده گرفته شد،
احساسی که بارها و بارها بی حس شد،
احساسی که بارها بغضی برای شکستن داشت،
احساسی که…
و حالا این احساس:
سرد شده،
در تمنای ریختن اشک است،
در تمنای عاشق شدن است،
در تمنای مهربانی یست،
در تمنای توبه است،
اما…
دیگه توبه ها ازبین رفته چون اعتماد آدما به خدا ازبین رفته،
چون دلها همه خسته است چون ریاکاران زیاد شده اند،
چون بال فروتنان شکسته شده و قدرتی ندارند،
چون قلب مهربانان شکسته و بی حس شده اند،
بهتربگویم؛
خداوند روی سیاه کاغذ را به آنان نشان داده…
و آنها بد شده اند….
آری “قاتل احساس” ام
#دلنوشته
#سارا_زمانیفر
دکلمه قاتل احساسم
[disk_player id=”18026″]