گفتی بعدازرفتنت
ازچشمهایت ننویسم
از قدرت شعرهای من میترسیدی
یابه اعجاز چشمهای خودت ایمان داشتی..
باشد
ازچشمهایت چیزی نمی نویسم
اماباعطر آغوشت که لابه لای انگشتانم پیچیده
چه کنم…
باهمان دستها مینویسم
که بوی تورامی دهند
چشمانت به کنار
بگو عطرت کِی از دستهایم می پَرد…
قدرت نه در شعرهای من بود
نه دراعجاز چشمان تو
عطرت
امان ازعطرت!!!
دکلمه صوتی عطر تنت