مطالب ویژه
دل نوشته لبخند

دل نوشته لبخند

لبخند…روزگاری دوستم بود، همراه همیشگی‌ام بود، اما الآن…نه!
لبخند…چه واژه‌ی غریبی!
حتی یادم رفته است حالتش بر صورتم را، یادم رفته چین‌های حاصل از آن، کنار چشمانم را…!
امل مطمئنم روزی باز می‌گردد…
باز می‌گردد، اما همان روزی که از من فقط یک عکس نیمه خندان مانده و یک ربان سیاه رنگ در گوشه‌ی آن.

#هنگامه_دشتیانی

اگر نویسنده این اثر هستید و درخواست حذف آن را دارید
  • اشتراک گذاری
مطالب مرتبط
0 نظر
نظرات

درباره ما
بزرگترین سایت دانلود رمان عاشقانه ، رمان پلیسی ، رمان طنز در خدمت شما عزیزان می باشد . امیدواریم بهترین لحظات رو در کنار هم تجربه کنیم
  • 09024084858
نماد اعتماد الکترونیکی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق بهرمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانهمیباشد.