مطالب ویژه
دلنوشته مادر

دلنوشته مادر

غصه آنجا بود که از سختی و سردی شیشه‌ی مترو که تکیه گاه سرم شده بود، خسته و آزرده شده و چشمانم را باز کردم…
و درست روبرویم دختری همسن خود را دیدم که سرش را بر شانه‌ی مادرش تکیه زده بود!

#هنگامه_دشتیانی

اگر نویسنده این اثر هستید و درخواست حذف آن را دارید
  • اشتراک گذاری
مطالب مرتبط
0 نظر
نظرات

درباره ما
بزرگترین سایت دانلود رمان عاشقانه ، رمان پلیسی ، رمان طنز در خدمت شما عزیزان می باشد . امیدواریم بهترین لحظات رو در کنار هم تجربه کنیم
  • 09024084858
نماد اعتماد الکترونیکی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق بهرمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانهمیباشد.