مطالب ویژه
دانلود رمان جدید و عاشقانه برگ و باران

دانلود رمان جدید و عاشقانه برگ و باران به قلم شکیبا پشتیبان

مردی از تبار غم، مردی عاشق، مردی پر از غرور!
سپنتا پسری است که از یه خانواده با اصل و نصب مشهور تهران به حساب می‌آد. عاشق دختری به اسم نیکو است. او طی اتفاقاتی نا به هنجار، از طریق دوست نابابش فرنود، ناخواسته به مواد رو می‌برد و از همین راه، زندگی و تمام خانواده‌اش را از دست می‌دهد، حتی عشقش را!
این رمان جلد اول است.
ژانر: #عاشقانه #غمگین   #برگ_و_باران

 

مقدمه:

این حس زودگذر نیست.
عاشق شدم.

این عشق زود گذر نیست.
من دل بسته‌ام.

این دل بستن رها شدن نیست.
من خطا کردم.

اما، عاشق شدن که گناه نیست.
قلب من ترک خورده است.

این ترک‌ها عادی نیست.
حس من پر از مفهوم است و…

بیهوده نیست.
من با تو شاد هستم.

این شادی ابدی نیست.

بیا بهانه قلبم باش و…
در انگشتان دستم اسیر باش و…

بیا جادوی این طلسم را بشکن و…
بگو قلبم با تو اسیر گشته.

بیا حس منو درک کن و…
بگو این‌ها همش خاطره هست و…

همه‌اش با تو ابدی نیست.
ابدی نیست.

#شکیبا_پشتیبان

 

رمان برگ و باران

 

قسمتی از متن رمان :

راوی: دانای کل
او بود و انگار کسی نبود، او بود و انگار روزش جهنم بود و شبش آه و واویلا.
یک زمانی همه کس داشت و حالا…
تنها بود و هیچ‌کس را ندارد.
زمانی مقام و درجه و منزلت داشت و حالا…
انگار هیچ‌چیز نبود و خودش را انگل اجتماع می‌دید.
به راستی انگل اجتماع بود؟ به خدا اگر بوده باشد!
غمگین بود و افسرده و این مرد رنج کشیده‌ی دنیا، دردهای بسیار زیادی در سینه داشت و مدتی بود فهمیده بود که ناراحتی قلبی دارد و از دارو استفاده می‌کرد فقط به خاطر تنها رفیق بچگی‌اش که به او اصرار می‌کرد و به زنده بودن او ایمان داشت ولی…
این او بود که امیدی به زنده بودن خود نداشت.
کامیار شخصی بود که پا به پای او مانده بود و او را مراقب بود و لحظه به لحظه چک می‌نمود.
وگرنه اگر به او باشد که این روزها مرگ تنها آرزوی اوست.
افسرده در بهشت زهرا نشسته بود و مزار سرد مادرش را با گلاب می‌شست و دست می‌کشید.
و خاطره‌های با مادر بودنش را در ذهن تداعی می‌کرد.
شعری را که مادرش در دوران طفولیت او همیشه برایش می‌خواند را آهسته زمزمه می‌کرد.
آهسته با خودش که انگار دارد برای مادرش حرف می‌زد، گفت:
– مامان؟ یادت هست همیشه این شعر و برایم می‌خواندی؟
و بعد هم دوباره از نوع شروع به خواندن کرد و زمزمه وار شعر زیبا را بر لب جاری ساخت.
– لالا لالا گل پونه.
گل زیبای بابونه.
بپوش از برگ گل پیرهن.
هوا گرمه تابستونه.
لالا لالا شب تیره.
بخواب گلبرگ من! دیره.

 

 

[su_note note_color=”#3e44a2″ text_color=”#ffffff” radius=”11″]دانلود این رمان از طریق بارکد خوان[/su_note]

[su_qrcode data=”https://www.romankade.com/wp-content/uploads/2019/03/برگ-و-باران.pdf” title=”دانلود از طریق بارکد خوان”]

[su_note note_color=”#3ea23f” text_color=”#ffffff” radius=”11″]مطالعه این رمان بدون نیاز به دانلود[/su_note]

[pdf-embedder url=”https://www.romankade.com/wp-content/uploads/2019/03/برگ-و-باران.pdf” title=”برگ و باران”]

 

مشخصات کتاب
  • ژانر
    عاشقانه
  • نویسنده
    شکیبا پشتیبان
  • صفحات
    68
لینک های دانلود
اگر نویسنده این اثر هستید و درخواست حذف آن را دارید
  • اشتراک گذاری
دیگر آثار
2 نظر
نظرات
  • yalda
    20 اسفند 1397 | 15:57

    من این رمان و از کانال دان کردم ولی رمان نور افروز بالا میاره

  • sogolii
    17 اسفند 1397 | 15:54

    سلام
    میشه بگین جلد دومشو کی میذارین؟

درباره ما
بزرگترین سایت دانلود رمان عاشقانه ، رمان پلیسی ، رمان طنز در خدمت شما عزیزان می باشد . امیدواریم بهترین لحظات رو در کنار هم تجربه کنیم
  • 09024084858
نماد اعتماد الکترونیکی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق بهرمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانهمیباشد.