دکلمه صوتی بعد از آخر

دکلمه صوتی بعد از آخر با صدای آتنا سعدیان و به قلم مینا طبیب زاده

دستش را مقابل چوب های گر گرفته در پیت حلبی گرفت و و در حالی که این پا آن پا میکرد بلکه همین اندک فعالیت گرمش کند گفت:
– هوا بس ناجوانمردانه سرد است!
نگاهی به هم خدمتی اش که بی توجه به او به گداخته های چوب خیره بود انداخت و با لگد آرامی به پوتینش او را متوجه خود کرد و این بار پرسید:
– کجایی؟ اومدی نگهبانی بدی یا حواست تو بندر پیش کشتی های غرق شده ات مونده؟
شانه های خم شده پسرک بی هدف مسیری را تا بالا طی کرد و برگشت و بی ربط گفت:
– منتظرم ببینم کی آتیش این خانوش میشه
به دیوانگی رفیقش پی برد و چشم دراند و گفت:
– چکار آتیش داری؟ این خاموش شه که تا صبح سگ لرز میزنیم.
پسرک زانوانش را در آغوش گرفت و چانه اش را بند ساعد دستش کرد و پر سوز گفت:
– کار به این آتیش ندارم. میخوام ببینم آتیش درون خودم کی خاموش میشه
دوستش پر سر و صدا خندید و متلک انداخت:
– آهان بگو پس قضیه عشقیه!
اما تلولو اشک پر غروری که نچکیدنش را در چشم دوستش دست و پا میزد، دست و دلش را لرزاند و او هم کنارش نشیت و خیره به آتیش گفت:
– میدونی عشق چند تا مرحله داره. مرحله اولش اینه طاقت دوریشو نداری یا خودت بیست و چهار ساعت کنارشی یا تند و تند سرت توی گوشی و داری تکست میدی، مرحله بعد یکم از جلز و ولز اون اتیش تند میفتین دیگه فوق فوقش روزی یکی دوساعت تکست و ماهی یه بار شد ببینیش شاید نه، بعدش سرتون شلوغ میشه اولویتا عوض میشه تو میشی اولویت آخر ته ته‌ش برات ده دیقه در روز وقت بزاره بنویسه “سلام، امروز چیکارا کردی؟ ببخشید خسته ام شبت بخیر” که صادقانه ترین جمله تو این ده دیقه همون “خسته‌ام” که یعنی از این رابطه خسته ام یکم بعد سلام و شب بخیر حذف میشه و فقط میشه خسته ام اون ده دقیقه هم تبدیل میشه به مناسب به مناسبت که سرسری بهم تبریک بگید. مرحله یکی مونده به آخر از همه بدتره دیگه فقط تولدت یادش میفته بهت تبریک بگه توم فقط باید تولدا رو تبریک بگی. مرحله آخر میدونی چیه؟
پسر اما انقدر غمگین بود که حوصله پرسیدن نداشت و فقط سری تکان داد تا رفیقش ادامه دهد و دردناک ترین مرحله را شنید:
– این که تولدت رو یادش بره اینکه تولدش به یادت نیاد. حالا تو بگو تو کدوم مرحله موندی؟
بغض لعنتی دست آن قطره اشک مزاحم کنج چشمش را رو کرد:
– مرحله‌ی بعد از آخر، خودم رو یادش رفته…