مطالب ویژه
دیالوگ ماندگار دست نوشته تقدیر 

دیالوگ ماندگار دست نوشتهء تقدیر

_ عشق یعنی چی ؟!
ارسلان لبخندی زد که حسش را مشخص نمی کرد : رفتن و سخت می کنی .
_ همچین قصدی ندارم ، فقط کنجکاویه !
ارسلان با دقت روی صورت رها زوم کرد . این خیرگی رها را معذب می کرد . پس سرش را پایین انداخت و گفت : اصلا ولش کنید .
اما ارسلان تازه به جوابش رسیده بود .
_یعنی سرخی گونه های تو !

#مهدیه_سعدی
دیالوگ رمان
#دست_نوشتهء_تقدیر
#دردست_چاپ

اگر نویسنده این اثر هستید و درخواست حذف آن را دارید
  • اشتراک گذاری
3 نظر
نظرات
  • عالی بود
    15 دی 1398 | 14:09

    عالی بود

  • مرضیه گلچی
    1 خرداد 1398 | 21:00

    دوسش داشتم❤

  • مهین
    30 فروردین 1398 | 15:41

    واقعا من عاشق رمان ازدواج اجباری عشقم باران هستم

درباره ما
بزرگترین سایت دانلود رمان عاشقانه ، رمان پلیسی ، رمان طنز در خدمت شما عزیزان می باشد . امیدواریم بهترین لحظات رو در کنار هم تجربه کنیم
  • 09024084858
نماد اعتماد الکترونیکی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق بهرمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانهمیباشد.