مطالب ویژه
دانلود رمان عاشقانه نوای قلب ماه راز

دانلود رمان نوای قلب ماه راز به قلم شکیبا پشتیبان

این روزها که ما تنهاییم و دلمون می‌خواد یکی باشه که وصله تنمون و از خودمون باشه رو پیدا نمی‌کنیم چه بسا که سخت میشه پیدا کرد تا تکیه‌گاهی پیدا کنی که سرت و بذاری رو شونه‌اش و مظلومانه گریه کنی.
بگذار بگویند دلی است که محتاج دلدار است. دلدار دلی وصله به دل میثم و حسرت است.
حسرتی که با از دست دادن مادربزرگش و با ورود به خانواده جدید با نام دیگرش ماه راز زندگی جدیدی را آغاز می‌کند.
حسرت دختری تنها، که فکر می‌کرد همه درهای خدا به روی او بسته شده، با آن حال هنوز ایمان خود به خدا را از دست نداده است و امیدوار است. زندگیِ ماه راز با ورود دکتر میثم فلاحی در کل تغییر می کند. و اتفاقاتی بین عشق و قلب و زندگی در پیش دارد.

مقدمه:

گاهی وقت‌ها…
در همین نزدیکی‌ها…
در پیِ نشانه‌ایم.
مثلِ…
آبشاری که بر زندگی می‌گذرد.
گاهی وقت‌ها…
هم دیگران از ما به دنبال نشانه‌اند.
مثلِ…
ایرادها و انتقاد ما بر زندگی.
گاهی وقت‌ها…
هم باید مثل ابر گذشت.
مثلِ…
باد وزید.
و…
مثلِ…
رودخانه، جاری بود.
اما،
گاهی وقت‌ها…
باید پروانه بود و…
روی هر گلی نشست.
چون…
ما زِ اوئیم. ولی، او زِ ما نیست.

 

رمان نوای قلب ماه راز

 

قسمتی از متن رمان :

راوی: دانای کل.
حسرت، دخترکی تنها بدون هیچ خانواده‌ای که تنها امیدش مادربزرگش بوده و هست. کسی که پس از ۱۴ سال او را بزرگ کرد تا اینکه به ۲۰ سالگی رسید.
۱۴ سال پیش یک تصادف، خدا خانواده حسرت را از او گرفت. مادر و پدرش و برادر بزرگش را.
حسرت خود به تنهایی، پیشرفت کرد و به دانشگاه رسید و در رشته مورد علاقه‌اش کنکور داد و رتبه تک رقمی را آورد و به عنوان یک دانشجوی نمونه در دانشگاه پذیرفته شد. و تحصیل او در دانشگاه آغاز شد.

امشب، شب است.
شبِ هوای من.
یک شب بارانی.
برای دل تنهای من.

حسرت، همانند اسمش در طول سال‌های زندگی‌اش سختی‌های فراوانی کشید و رنج‌های بسیاری را متحمل شد. در واقع عمر شادی‌های او خیلی کم بود. ته مایع شادی‌های او به خاطر حضور گرم مادربزرگش است که او را بزرگ کرده و حیات بخشیده.
حسرت با آن حالی که خانواده‌اش را از دست داد و سختی‌های زندگی را پشت سر نهاد. ولی، هرگز لحظه‌ای در دل نگفت ” خدایا تو مقصر مرگ خانواده‌ی منی” تقدیرش همین بوده و خدا را بی‌انصاف تلقی نکرد و همه چیز را به دست سرنوشت سپرد. او به قسمت روزگار اعتقاد داشت. او در همه حال خدا را تکیه گاه خود قرار داد و امیدش را نسبت به او از دست نداد. با اینکه زیاد اهل نماز و قرآن نبود. اما، دوست داشت و دارد. و در ماه‌های محرم و رمضان و… سجده شکر و نمازش را به جا می‌آورد.

امشبم را قرار است با تو،
سپری کنم.
خداوندا…
یه امشب را به من فرصت بده که،
با باران آسمانت خیس‌تر از هر باران شوم.

 

 

 

 

مشخصات کتاب
  • ژانر
    عاشقانه
  • نویسنده
    شکیبا پشتیبان
  • صفحات
    280
لینک های دانلود
اگر نویسنده این اثر هستید و درخواست حذف آن را دارید
  • اشتراک گذاری
دیگر آثار
1 نظر
نظرات
  • ناشناس
    19 بهمن 1398 | 20:53

    عالییییییی بود دست مریزاد

درباره ما
بزرگترین سایت دانلود رمان عاشقانه ، رمان پلیسی ، رمان طنز در خدمت شما عزیزان می باشد . امیدواریم بهترین لحظات رو در کنار هم تجربه کنیم
  • 09024084858
نماد اعتماد الکترونیکی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق بهرمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانهمیباشد.