مطالب ویژه
دکلمه صوتی بید و قلب تپنده

دکلمه صوتی بید و قلب تپنده با اجرای افسون غفائی

جمع می کرد ‍ هر روز بساطش را
زیر سایه ی بید می نشست
تا….. غروب

می چرخید باد
لابه لای شاخه ها
و
خسته نمی شد

کمی تامل.

عباس.
با گوش وچشم و دست وپای سالم
اما
قلبی غم آلود
عاشق یک جفت چشم سیاه
که هزار تکه میشد و
در قلب مریضش فرو می رفت به نوبت ..

اما دیگر
-«طاقت دویدن
در دالان شیشه ای
چشمان دخترک را نداشت»

مادر :
آستین ها بالا

پدر:
شرط ما
قلبی است که از نو بتپد..

(متن را با استرس بیشتری دنبال کنید )

مدام خواب علی را می دید
مجنون تر از هر بیدی
لم داده
با ریه های نصفه و نیمه
سرفه می کند
و
هوا را به سختی می
می
میمیک صورتش را
بلعید؟ !
هوا را به سختی؟!

از خواب میپرید
فاصله ی نیمکت مدرسه
تا عملیات
و هزار خاطره ی جنگ
که برایشان مشترک پخش می شد
و …
قطره
قطره
زمین نم بر می داشت
و نسیمی آهسته
استخوانی اندامش را
می نواخت

.
دکترها :
-«چه می پوشی… ؟ »
-«برگ »
-«چه می خوری ….؟»
-«باد»

و میان قصه گنگ بیدها
فرو می رفت بی محابا ..

آخرین نسخه
-«عقدشان که بکنید درد ها را از شانه می تکانند»

اینجا
نفسش را برید دردهای ناتمام
ریه ها تمام شده
اما قلب تپنده

بید
و
قلب

زمین پر هیاهو
و باغچه به زایش

سایه ی علی
بلند بالا میپیچید به دیوار

انگار هزاران بید مجنون
شاخه کشیده بودند
در یک وجب قلب

_«خبر پیوندش با لاله ها»
_«جگرگوشه شان را چه کسی
به آسمان برد؟.

مادر مهیا ی درد :
دردانه ام
گیسوانت سبز های معلق

مژدگانی ام ؟
چقدر مجنون خواهد رویید؟!

اینگونه که بید سرش را
روی شانه های زمین
به تعظیم است
خدا را به حمد و ستایش
چقدر کم آورده ایم

وصیت کاراکتر :
قلبش را مرگ نمی خواست
هدیه بود

بیدهای مجنون
ایستاده
میمیرند …

 

پخش آنلاین صوتی
اگر نویسنده این اثر هستید و درخواست حذف آن را دارید
  • اشتراک گذاری
مطالب مرتبط
0 نظر
نظرات

درباره ما
بزرگترین سایت دانلود رمان عاشقانه ، رمان پلیسی ، رمان طنز در خدمت شما عزیزان می باشد . امیدواریم بهترین لحظات رو در کنار هم تجربه کنیم
  • 09024084858
نماد اعتماد الکترونیکی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق بهرمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانهمیباشد.