مطالب ویژه
برگ سوم از ردپاهایی مبهم خاطرات

برگ سوم از ردپاهایی مبهم خاطرات نوشته مهدیه سعدی

برگ اول این مجموعه داستان رو هم میتوانی از لینک زیر مطالعه فرمائید

برگ دوم این مجموعه داستان رو هم میتوانی از لینک زیر مطالعه فرمائید

برگ سوم کجا گمش کردم

ردپاهایش را دنبال کردم. مثل الان که نمی دانم مقصد ذهنم کجاست؟
هرچه نزدیک تر می شدم، خاطرات بیشتر برایم تداعی می شدند. از خیابان تنگی که به مسجد محله می رسید کمی پایین تر بود! پس کوچه ای میان پیچ تنگ و تاریکِ دو کوچۀ دیگر! پر از خفگی و مردگی! شکل خانه را داشت. خانه که نه! یک زیر زمین مرطوب و شب زده که از در و دیوارش جانور و سوسک بالا می رفتند. نه طلوعش خورشید داشت نه غروبش! سرما و گرمایش نیز در پس حوادث ناگوار بی معنا شده بود! یک خانۀ ماتم زده برای انفصال دست هایی که یک روز با خالی بودنشان، به من دنیا را بخشیده بود!
اما بیشتر از آنکه شبیه خانه باشد، شبیه قربانگاه بود! در آنجا تمام رویاهایم سلاخی شدند! تمام باورهایی که به شدنشان امید داشتم! درآن زیر زمین مخوف و دلگیر خودم را جا گذاشتم! کسی که الان نمی دانم که بود؟! واقعا که بودم؟

اگر سالها قبل از آن تابستان شوم از من می پرسیدند کجا گمش کردی،آدرس پیچ در پیچ یک کوچۀ بن بست و تاریک را می دادم. اما اگر الان از من بپرسند کجا گمش کردی سردرگم می شوم!… نمی دانم باید چه جوابی بدهم.
یک قدم که برداشتم، افتادم درون سیاه چاله های نبودن! چرا هایی که خیلی وقت است برایم چرای بی جواب مانده اند! و ای کاش می شد هایی که شبی لابه لای دیوارهای کوتاه آن خانۀ زیر زمینی، دفن شدند! هنوز هم بوی جسد باورهایم از آجربه آجرِ آن پس کوچه و آن قربانگاهِ سرد و یخ زده به مشامم می رسد! جسدی که با وجود یخبندانِ زمستان گندیده بود!

 

لینک های دانلود
اگر نویسنده این اثر هستید و درخواست حذف آن را دارید
  • اشتراک گذاری
مطالب مرتبط
0 نظر
نظرات

درباره ما
بزرگترین سایت دانلود رمان عاشقانه ، رمان پلیسی ، رمان طنز در خدمت شما عزیزان می باشد . امیدواریم بهترین لحظات رو در کنار هم تجربه کنیم
  • 09024084858
نماد اعتماد الکترونیکی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق بهرمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانهمیباشد.