مطالب ویژه
دلنوشته پدرم خدای احساسم

دلنوشته پدرم خدای احساسم

یتیم بودن درد دارد دیگر، نگاه خیره ی پر افسوس دیگران چه؟
کسی میان آشفته بازار دلت، قاب عکس پدرت را نمی بیند که هر روز رویش را دستمال می کشی تا مبادا غبارِ زشتی های ناخواسته، نگاهش را برنجاند؛ حتی میان همان چاردیواری کوچکِ اسیر شده در وجودت…
این شب ها مدام بالا و پایین می پری، تا شاید یکی از همین خوب های دل شیشه ای، تو را پر رنگ تر ببیند.
تو را بیشتر ببیند و بداند پدرت، حرمی در دلت دارد به قدرِ مساحت تمام آرزوهای پر حسرتی که دیگر رسیدن بهشان، لطفی برایت ندارد.
بی او یاد می گیری به هیچ دیواری تکیه ندهی و تن به قضا و بلای روزگار بسپاری تا شاید این فرسوده شدن، بابی شود برای زودتر رفتنت…
گوشه، گوشه ی حرمش را در دلت چراغانی می کنی تا از تنهایی ات در این دنیا، واهمه در دلت نَپَرورانی.
که خیالت راحت باشد از بودنش با همان مهربانی ها، در کنارت.
که دلت غنج برود از حس گرمای لب هایش روی قبله گاهِ پیشانی ات.
که دلت نلرزد با هر نگاه و آه و افسوسی که دیگران برایت قطار می کنند.
که بدانی اگر بهشت زیر پایش نیست، اما آغوشش، خودِ خودِ بهشت است…🍂

#یتیم را نرنجانید که #خدایش با تو طرف است، نه نگاه پر بغض او…

#سنگ_صبورم ،لعنت به تمام روزهایی که #میخواهمت اما #ندارمت 💫🍃💫

#دلتنگم…
#الف_کلانتری ( #یاسی )

 

اگر نویسنده این اثر هستید و درخواست حذف آن را دارید
  • اشتراک گذاری
مطالب مرتبط
0 نظر
نظرات

درباره ما
بزرگترین سایت دانلود رمان عاشقانه ، رمان پلیسی ، رمان طنز در خدمت شما عزیزان می باشد . امیدواریم بهترین لحظات رو در کنار هم تجربه کنیم
  • 09024084858
نماد اعتماد الکترونیکی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق بهرمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانهمیباشد.