مطالب ویژه
دکلمه صوتی دلم می خواست

دکلمه صوتی دلم می خواست

دلم می‌خواست دختر یه کشاورز تو روستا های گیلان بودم. صبح بیدار می‌شدم تو تاریک و روشن هوا وقتی هنوز مه داشت می‌رفتم سر وقت مرغ و جوجه ها و اون گاو سفیدی که ته حیاط براش یه جایی درست کرده بودیم. کمک مامان نون میپختم واسه صبحونه. سفره می‌چیدم با شیر و پنیر محلی. واسه مرغ و خروس و جوجه ها اسم گذاشته بودم. حتی واسه اون گربه ی حنایی رنگی که یه گوشه حیاط می‌نشست و چشم می‌دوخت به جوجه ها. نون می‌پختم می‌ریختم تو سبد حصیری می‌گذاشتم رو شونه ا‌م که ببرم بدم پیرزن همسایه که کسی رو نداشت براش نون بپزه. بعد اون سبدم پر می‌کرد از پرتقال های درخت های حیاطش.
دلم می‌خواست دامن پرچین می‌پوشیدم می‌رفتم تو باغ چایی، دست می‌کشیدم رو برگ های سبز چای. تمام وجودم پر می‌شد از عطر بارون.

پخش آنلاین صوتی
اگر نویسنده این اثر هستید و درخواست حذف آن را دارید
  • اشتراک گذاری
مطالب مرتبط
0 نظر
نظرات

درباره ما
بزرگترین سایت دانلود رمان عاشقانه ، رمان پلیسی ، رمان طنز در خدمت شما عزیزان می باشد . امیدواریم بهترین لحظات رو در کنار هم تجربه کنیم
  • 09024084858
نماد اعتماد الکترونیکی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق بهرمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانهمیباشد.