مطالب ویژه
دکلمه صوتی باران زده

دکلمه صوتی باران زده

سر کلاس اقتصاد بودم. معلم داشت در مورد سیاست های پولی و مالی توضیح می داد. حواسم نبود. چرا دروغ بگویم؟ سر کلاس اقتصاد بودم اما دلم جای دیگری بود. کنار بقیه ی دانش آموز های کلاس نشسته بودم و به صحبت های خانم معلم گوش می دادم اما… شاید بهتر است بگویم گوش نمی دادم.
راستش باران زده بود.
دانه های ریز و درشتش روی زمین ریخته بودند. هنوز هم داشتند می ریختند و جای خالی من و تو را می شستند. داشتند خیابان ها را از یادت پاک می کردند. داشتند خاطره هایت را از وسط خیابان آب و جارو می کردند و داخل سطل آشغال مغز من می ریختند! راستش خاطره هایت مثل زباله بود. رفته رفته کهنه تر میشد، بوی خستگی می گرفت و با رنگ و روی پریده مچاله میشد.

 

پخش آنلاین صوتی
اگر نویسنده این اثر هستید و درخواست حذف آن را دارید
  • اشتراک گذاری
مطالب مرتبط
0 نظر
نظرات

درباره ما
بزرگترین سایت دانلود رمان عاشقانه ، رمان پلیسی ، رمان طنز در خدمت شما عزیزان می باشد . امیدواریم بهترین لحظات رو در کنار هم تجربه کنیم
  • 09024084858
نماد اعتماد الکترونیکی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق بهرمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانهمیباشد.