مطالب ویژه
دانلود رمان سخت مثل سنگ

دانلود رمان سخت مثل سنگ

درمورد دختری به اسم حور که دارای یک قُل دیگه به اسم رویاست که شر و شیطون‌تر از حوریه می‌باشد. نامزد حوری که یک‌ماه مانده به ازدواجشان، او را ترک کرده. خانواده‌اش می‌خواهند تا او به عقد پسرعمه‌اش سعید دربیاید تا آبروی از دست رفته‌ی آن‌ها را برگرداند؛ ولی حوری با این ازدواج شدیداً مخالف است. چون باز هم عاشقانه نامزدش را دوست دارد و…

باز هم مثل همیشه خیره شده بودم به تابلوعکسی که روی دیوار اتاقم نصب شده بود.

قسمتی از رمان

فقط نگاهش می‌کردم تا باز وجودم پرشود از آرامشی که چند سالی است که دیگر رنگش را هم ندیده‌ام.

به جایش بی‌خوابی و سردردهای شدید نفسم را بریده بودن و بی‌خوابیم را هیچ چیزی جز همین تابلو عکس، تسکین نمی‌کرد.

حتی پدرم که مخالف نصب این تابلو عکس بود دیگر حرفی از بردن آن به انباری نزده بود و شاید فهمیده بود که مسکن تمام درد‌های دخترش همین مرد درون قاب عکس است.

آنقدر خیره میشوم به تابلو تا خوابم ببرد یک خواب عمیق و شیرین.

نمی‌دانم چند ساعتی خوابیده بودم؛ با صدای رویا که صدایم می‌کرد چشم‌هایم را گشودم و نگاهم به سمت در کشیده شد که بدون در زدن وارد شد.

– اِوا بازم یادم رفت در بزنم.

و بعد خودش صدای در را درآورد.

– تَق‌تَق سلام علمم خواب‌آلو وقت خواب؟

خمیازه‌ای از سر خستگی زیاد که البته بخاطر خواب بود کشیدم و با لبخند محوی خواهری که قل خودم بود را نگریستم زیادی شبیه هم بودیم!

فقط آن موهای بلندش را پرکلاغی کرده بود و معتقد بود بهش می‌آید و من با موهای بورم و چتری‌هایم کمی متفاوت‎ تر از او بودم.

– چی‎شده از اتاق من سردرآوردی نکنه راه گم کردی رویا خانم!؟

حالت بامزه‌ی فکر کردن را به خود گرفت و بعد از کمی جمع کردن ل**ب‎ولوچش گفت:

– عه راس میگی‌ها من این‌جا چی‌کار می‌کنم؟ انگاری راهم رو گم کردم.

بعد بالشو از روی تختم برداشت ومحکم کوبید سرم وگفت:

– ملت همگی خونه شوهرشونن اون‌وقت من به جای خونه شوهر مجبورم صورت زشت تو رو تحمل کنم.

با صدا خندیدمو گفتم:

مشخصات کتاب
  • ژانر
    عاشقانه ، طنز
  • نویسنده
    معصومه نوروزی
  • صفحات
    654
لینک های دانلود
اگر نویسنده این اثر هستید و درخواست حذف آن را دارید
  • اشتراک گذاری
6 نظر
نظرات
  • Fatima
    17 اردیبهشت 1402 | 19:21

    عالی و جالب

  • غزاله
    6 بهمن 1399 | 00:40

    رمانی خیلی قشنگیه، من که خیلی دوسش داشتم

  • negar
    24 دی 1399 | 05:02

    بد نبود و قلم قوی نداشت .

    واسه ی پیشنهاد دادن به کسی خوب نبود.

  • هانا
    29 مهر 1399 | 12:56

    زیبا و با قلمی قوی…
    خیلی دوسش داشتم

  • زهرا
    15 اردیبهشت 1399 | 12:24

    عالیییییی بود حتما بخونید

  • فاطمه
    6 اردیبهشت 1399 | 11:21

    خیلی عالی بود پیشنهاد میکنم حتما بخونین

درباره ما
بزرگترین سایت دانلود رمان عاشقانه ، رمان پلیسی ، رمان طنز در خدمت شما عزیزان می باشد . امیدواریم بهترین لحظات رو در کنار هم تجربه کنیم
  • 09024084858
نماد اعتماد الکترونیکی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق بهرمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانهمیباشد.