مطالب ویژه
دانلود رمان ضربان زندگی

دانلود رمان ضربان زندگی

– گاهی اوقات زندگی چنان بازی با آدم می‌کنه که نمی‌تونی فکرش رو بکنی، از یک راه صاف می‌کشوندت به یک راه پر پیچ و خم و تو باید بهترین راه رو پیدا کنی.
زندگی بازی‌های زیادی داره و ما باید باهاش بسازیم زندگی هم تلخ و هم شیرینه جاده زندگی صاف نیست پر از پستی و بلندی‌های شیرین و دردناکه، فقط ما باید در مقابلش قوی باشیم.
ضربان زندگی
محدثه مرادی[بانوی احساس]
-بیوسا رستگار-
سرگرم درسام بودم که با صدای پیامک گوشیم حواسم پرت شد، روی صفحه‌اش شماره ناشناسی افتاده بود! پیامش رو باز کردم، نوشته بود:
– سلام، خوبی؟
این کیه که نصف شب هوس حال و احوال پرسی کرده؟! براش نوشتم:
– سلام فکر می‌کنم اشتباه فرستادی!
چند دقیقه بعد دوباره صدای پیامک گوشیم من و از افکارم بیرون کشید!
– خیلی ببخشید، مزاحمتون شدم.
کنجکاو شدم ببینم کیه؟ شروع کردم به تایپ کردن.
– نه بابا مزاحم چیه؟!
براش سند کردم که بعد از چند ثانیه جوابش برام اومد.
– شما دختری یا پسر؟

قسمتی از رمان

براش نوشتم:
– دخترم، شما چی؟!
هر چی منتظر جواب موندم، جوابی نیاومد من هم بیخیال شدم و رفتم سر درسم، تقریبا دیگه تموم کرده بودم و خوابم می‌اومد تا چشم روی هم گذاشتم صدای پیامک گوشیم بلند شد؛ دوباره همون ناشناس بود. برام نوشته بود :
– پسرم، میشه اسمتون رو بدونم؟!
چه پر‌رو چایی نخورده پسر خاله شد، منم برای این که فکر نکنه منتظرش بودم یکم دیرتر جوابش رو دادم، براش نوشتم:
– آهان، اسم من بیوسا هستش.
بعد از دو دقیقه جوابم رو داد:
– چه اسم جالبی! منم باربد هستم؛ معنی اسمتون رو می‌دونید؟
باربد! ناخوداگاه این اسم به دلم نشست.
– اسم شما هم خیلی قشنگه؛ معنی اسمم منتظر و امیدوار هست.
دلم می‌خواست بیشتر بشناسمش؛ به نظرم آدم جالبی می‌اومد. دوباره براش تایپ کردم :
– یک سوال بپرسم؟
یک دقیقه بعد جوابش رو صفحه اومد:
– شما دو تا بپرس!
تردید داشتم بهش بگم یا نگم، بلاخره دلم رو به دریا زدم و پرسیدم:
– شما چند سالته؟ کجا زندگی می‌کنی؟!
برام نوشته بود:
– بیست و سه سالمه و ساکن تهرانیم. شما چی؟
– خوشبختم آقا باربد، من هم نوزده سالمه و ساکن تهران!
وقتی دیدم دیگه پیامی از طرفش نیاومد، خوابیدم. چشمام دیگه باز نمی‌شد!

مشخصات کتاب
  • ژانر
    عاشقانه
  • نویسنده
    محدثه مرادی
  • صفحات
    250
لینک های دانلود
اگر نویسنده این اثر هستید و درخواست حذف آن را دارید
  • اشتراک گذاری
دیگر آثار
با عرض پوزش محتوایی جهت نمایش وجود ندارد !
4 نظر
نظرات
  • Setayesh shekari
    8 اسفند 1400 | 21:30

    رمان خوبی بود و اینکه با این که پایان خوب بود اما اگه یه جور دیگه هم تموم میشد بد نبود این رمان یه رمان آموزش یک درس از زندگیه که نمیشه به همه اعتماد کرد
    و اینکه کاش جلددوم هم بنویسید براش به نظرم خیلی جلد دومش قشنگ میشه

  • mohi
    2 تیر 1399 | 21:01

    عالی بود❤

  • Zahra Fatehi
    30 خرداد 1399 | 02:32

    بد نبود

  • فاطمه
    29 خرداد 1399 | 00:32

    بنظرم ی مقدار قلمش ضعیف بود ولی درکل بد نبود

درباره ما
بزرگترین سایت دانلود رمان عاشقانه ، رمان پلیسی ، رمان طنز در خدمت شما عزیزان می باشد . امیدواریم بهترین لحظات رو در کنار هم تجربه کنیم
  • 09024084858
نماد اعتماد الکترونیکی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق بهرمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانهمیباشد.