مطالب ویژه
دکلمه صوتی محال

دکلمه صوتی محال

فرضِ محال
همیشه محال بود…

کوچه های بن بست،
به هیچ خیابانی نمی‌رسیدند…

دو در دو
باید چهار میشد…!

و نبضِ زندگی
روی نظمی بی امان
کوک و تکراری میزد…

حالِ دیوانه ها برایم عجیب بود…

ساعت‌های جوانی ام،
زیاد می‌آمدند برای پرسه
در شبانه روزهای بی‌قید…!

تا پیش از آن اتّفاق…

درنگی در چشم‌هایت…

باز شدنِ پای بی‌خیالیِ عروسک‌های دخترانه
به خانۀ کوچکی در رویا…

و تعبیرِ خوابِ ناگهانِ آیینه ام
در کیفِ زنانگی زودرس،
که هیچ چیزی،
شبیه به روزهای قبلِ آمدنت نمی‌شود…!

لمسِ ماه و آسمان
دیگر محال نبود
وقتی
با کفش‌های کتانی و رنگ پریده
شانه به شانه ام
روی برگفرشِ خیابانِ پهلوی
راه می‌آمدی…

ساعت که هیچ،
قرن و روزگارِ بودنم را هم،
در ملاقاتِ انگشتهای همیشه تبدارِ تو،
کم آوردم…

بی‌نظمی
به جانِ تمامِ هفته افتاد
و انجمادِ روزِ هفتم
آرام و قرارِ هرچه شنبه را
به آتش کشید،
هر بار سیبِ خنده های تو
در حوضِ نگاهم نچرخید…

اختیارِ دین و دل،
ندانسته از دست رفته بود…!

همزمان
در بلوغِ دوبارۀ لیلی
به خلوصِ نابِ مجنون رسیدم…!

حوالیِ دیدارِ نوبرانه های تابستان
با رنگ‌های بی‌تکرارِ پاییز،
درست لحظه ای
که در بدرقۀ پرستوی آرزوهای بی اجابت
پیشانی بر سجّاده گذاشته بودم
معجزه ای صاعقه وار،
بر آستانِ قلبم فرود آمد…

نامِ تو
از شاعرانه های من بارید…

عطرِ شالیزارانِ شمالی
در پایتختِ بی باران
نسلِ آدمیزاد را،
به حسرتِ نداشتنِ “یارجان”
کشانید…

چند زن شدم در یک تَن
و به اندازۀ هزاران شیرینِ بی معشوق
عاشقت شدم…

#آزاده رمضانی

 

پخش آنلاین صوتی
اگر نویسنده این اثر هستید و درخواست حذف آن را دارید
  • اشتراک گذاری
مطالب مرتبط
0 نظر
نظرات

درباره ما
بزرگترین سایت دانلود رمان عاشقانه ، رمان پلیسی ، رمان طنز در خدمت شما عزیزان می باشد . امیدواریم بهترین لحظات رو در کنار هم تجربه کنیم
  • 09024084858
نماد اعتماد الکترونیکی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق بهرمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانهمیباشد.