نه میتوانی باشی
نه میتوانی گلایه هایم را بشنوی
حتی بهانه هایم را نمیشناسی
از کناردلتنگی هایم میگذری
اصلا یک سوال ساده
چقدر مرا بلدی؟
میدانی وقتی حال دلم خوب نیست رنگ و روی حرفهایم چطور است؟
میدانی وقتی دلم برایت تنگ میشود چگونه خودم را مچاله میکنم؟
میدانی وقتی دلم برای ابراز عشق بی قرار است از بروز احساسم واهمه دارم؟
میدانی چرا؟
چون تو مرا یاد نگرفتی
چون تو فقط عاشق خودت هستی
مگر نه اینکه عاشق حال معشوقش را خوب میفهمد
اما تو هرگز مرا نمیفهمی
و من این را در خاموشی های زجرآورت
بی تفاوتی های آگاهانه ات
آزارهای عمدی ات
و در درک نکردن های همیشگی ات بارها دیده ام
باور کن
تو عاشق خودت هستی
مرا هم برای خودت میخواهی
نه برای خودم
پس
مرا بنام عشق بدنام نکن
#آرزو_پناهی
دکلمه صوتی مرا به نام عشق بدنام نکن