دانلود رمان عشق و ترس داستان درمورددختری به اسم آسمانه که برای ادامه تحصیل به تهران میاد وبه دلیل یک فوضولی کوچولو بااتفاقات ترسناک و گاه هیجان انگیزی روبه رومیشه. شروع داستان باکل کله ولی کم کم ترسناک میشه من توی این رمان سعی داشتم عشق و ترس و باهم به تصویر بکشم.
اونم موندن وجایزندوست و پاگذاشت به فرار و ازروی نرده هاسرخوردورفت پایین
منم که نبایدازاین کرگدن کم بیارم ازروی نرده هاسرخورم که مصادف شد
باکله پاشدنم وبلندشدن خنده برادارن گلم
ارشاازنرده هاسرخورد واومدپایین و خیلی قشنگ وشیک ازروی من که پایین پله هاپهن زمین بودم ردشد
و روبه مامان گفت:مامان نگفته بودی خدمتکارجدیدگرفتی
منو میگفت بیشعور.
تاخواستم بلندشم و برم یک گوشمالی حسابی بهش بدم، آخم رفت هوا.
مثل اینکه کمرمبارکم لطف کرده وگرفته.
ای بخشکی شانس.
دوباره سعی کردم بلندشم که صدای جیغم رفت هوا.
-آییییی مامان دانلود رمان عشق و ترس
مامان:چته تو؟چرااینقدرجیغ جیغ میکنی رمان عشق و ترس
-مامان شمام جای من بودین جیغ جیغ میکردین.
مامان:بازچه مرگت زده
-دست شمادردنکنه
مامان:خواهش.
-ایهالناس کسی توی این خونه نیست به دادمنه بدبخت بی کس برسه.
مامان:اه یکیتون پاشه بره بیارش سرمیز
میدونم میدونم اصلاعشق ومحبته که همینجوری میپاچه به درودیوار
بالاخره ارشاوین بلندشدواومد ومن بی سرپرست وبردسر میزصبحونه همینکه
روی صندلی نشستم کمرم صاف شدودردش خوب شدمثل اینکه این کمربی صاحابم
میخواسته فقط منوجلوی این چهارتاضایع کنه
تاهمینجا بود تموم شد!؟ یا ن هنوز ادامه داره
خیلی عالی است بود این رومان عشق و ترس
واقعا رومان خیلی خوبی بود ولی اخرش خیلی بد تموم شد من خیلی دلم میخواد بقیه داستان بدونم چیشد سهیل چیشد ستار خانواده ای اسمان خود اسمان چیشد
جلد دوم رمان اسمش نسیان و در ادانه ی عشق و ترسه
جلددوم رمان اسمش نسیان