دانلود رمان تیرانداز عاشق از رها بهرامی
یه دختر ورزشکاره که برای مسابقات جهانی انتخاب شده..دختری که همه ی فکر و ذکرش کار و ورزششه و چیز دیگه جز این براش اهمیت نداره..اتفاقی با یه پسر اشنا میشه که از قضا اونم ورزشکاره.. چیزی تو گذشته ی این اقا پسر وجود داره سرخوش وشاد وسط باغ بزرگی راه میرفتم و آزاد برای خودم میچرخیدم مثل چهارده ساله ها باال پایین میپریدم لب جوی زاللی نشسته بودم و داشتم اب میخوردم… که… باصدای بلند گوشیم از خواب پریدم به زحمت تماس رو برقرار کردم و خواب آلود گفتم بله!؟؟! صدای سرخوشی تو گوشم میپیچید
بخشی از رمان
سرخوش وشاد وسط باغ بزرگی راه میرفتم و آزاد برای خودم میچرخیدم
مثل چهارده ساله ها بالا پایین میپریدم
لب جوی زلالی نشسته بودم و داشتم اب میخوردم…
که…
باصدای بلند گوشیم از خواب پریدم به زحمت تماس رو برقرار کردم و خواب آلود گفتم بله!؟؟!
صدای سرخوشی تو گوشم میپیچید و هیاهو به پا میکرد…
سعی کردم حواسم رو جمع کنم تا ببینم این دیوونه کیه که منو از خواب نازم بیدار کرده …تا چندتا ریچار بارش کنم…
بعلهههه!!!
میترا بود…
_ای بمیری میتراا!!چه خبرته اول صبحی مثل خروس بی محل صدای نکرت رو انداختی رو سرت؟؟
نا باور صدام زد
_مونیکا؟!!!
_زهرمار چیه؟!
مثل اینکه حالش بدجور گرفته شد آرومتر گفت:منو باش زنگ زدم خبر انتخابی رو به کی بدم
یه دختر ورزشکاره که برای مسابقات جهانی انتخاب شده..دختری که همه ی فکر و ذکرش کار و ورزششه و چیز دیگه جز این براش اهمیت نداره..اتفاقی با یه پسر اشنا میشه که از قضا اونم ورزشکاره.. چیزی تو گذشته ی این اقا پسر وجود داره سرخوش وشاد وسط باغ بزرگی راه میرفتم و آزاد برای خودم میچرخیدم مثل چهارده ساله ها باال پایین میپریدم لب جوی زاللی نشسته بودم و داشتم اب میخوردم… که… باصدای بلند گوشیم از خواب پریدم به زحمت تماس رو برقرار کردم و خواب آلود گفتم بله!؟؟! صدای سرخوشی تو گوشم میپیچید