داستان کوتاه احترام به مردم #احترام_مردم #مرضیه_الف جوانی برای اولین بار وارد شهری شد و همانطور که بین کوچه ها راه می‌رفت متوجه پیرمردی شد...

داستان کوتاه رهایی از دام داستان_کوتاه ✨  رهایی از دام ژانر احتماعی ✍️ بقلم مرضیه الف #رها_از_دام #مرضیه_الف با حالی نه چندان خوب...

داستان کوتاه آشیانه عقاب داستان_کوتاه ✨  آشیانه عقاب ژانر احتماعی ✍️ بقلم مرضیه الف   #آشیانه_عقاب #مرضیه_الف آنگاه که قلبم را...

داستان کوتاه بهترین عکس داستان_کوتاه ✨  بهترین عکس ژانر احتماعی ✍️ بقلم مرضیه الف #بهترین_عکس #مرضیه_الف باصدای صاحبخانه که مرا...

داستان_کوتاه ✨  رنگ خدا ? ژانر اجتماعی ✍️ بقلم مرضیه.الف داستان کوتاه رنگ خدا نگاهم به ویترین های شیشه ای معازه ها بود و مسیرم را طی...

داستان کوتاه ✨ عینک خوش بینی ? ژانر اجتماعی ✍️ بقلم مرضیه.الف در سالن انتظار نشسته بودم و پاهایم را به حالت عصبی تکان میدادم. بار دیگر...

داستان کوتاه ✨ عدالت ? ژانر اجتماعی ✍️ بقلم مرضیه.الف با شنیدن صدای زنگ در، مسیر قدم هایم که به سمت اشپزخانه بود را تغییر دادم و به سمت در...